چگونه بری داستانسکسیجدید اولسون را چهار بار تقدیر کردم
.
چگونه بری داستانسکسیجدید اولسون را چهار بار تقدیر کردم
این بلوند شیرین در حال پریدن در خیابان بود که یک بند بند آربی را از رادار برداشت. ایستادم، به او پیشنهاد سواری دادم و مستقیم به خانه ام برگشتم. باز کردن این بسته کوچک عالی یک خوراکی خوشمزه بود. تقریباً شلوارم را پرت داستانسکسیجدید کردم وقتی دیدم گوشت بیدمشک او چقدر کوچک، نرم و واقعا تازه است. با دیدنش خواهی مرد! داداش من خیلی خوب فکش کردم چهار بار تمومش کردم!